خانواده، اولین چیزی هست که مهمانان خانه‌ عماد در شهر خودشان رها می‌کنند و برای گذراندن دوران درمان فرزندشان راهی تهران می‌شوند.

در خانه عماد همیشه سعی کردیم، بیشتر از یک موسسه و سازمان، یک خانواده باشیم؛

خانواده‌ای که حس بودن در یک خانه را برای آن‌ها که دور از خانه‌هایشان هستند ایجاد کند.

شاید در نگاهِ اول، بعید به نظر َآید که یک سازمان را مثل یه خانواده حفظ کرد. اما این خانواده‌ را داوطلبانی شکل می‌دهند که مسئول و بسیار دلسوز هستند و هر روزی که از خانه عماد‌ به خانه خودشان برمی‌گردند دلشان همچنان پیش مهمان‌هاست. 

می‌خواهیم در اینجا شما را با اعضای این خانواده که هر کدام داستان جالبی دارند آشنا کنیم و توضیح دهیم که در خانه عماد چه کارهایی انجام می‌دهند تا اگر شما هم احساس کردید، عضو این خانواده‌ هستند امّا جایتان اینجا خالیست، به ما بپیوندید.

داوطلبان

آسیه خانم

تنخواه‌دار

مریم

مسئول هماهنگی

شیما

داوطلب کارهای هنری

خانم باقری

مهماندار

شیما

مهماندار

ستاره

مهماندار

شهریار

پشتیبانی سیستم

هانیه

مهماندار

خانم ملکی

امور ثبتی

آزادی

مهندس برق

فریبا‌

مهماندار

افسانه

مهماندار/عضوهیئت مدیره

کیانا

فرآیند و سیستم‌ها

هما و فرهاد

مهماندار

آسیه خانم

آسیه خانم کیانی از کوهنوردای قدیمی و باصفایی هستند که در خیریه‌های مختلفی فعال بودند. ایشان از ابتدای شروع کار خانه عماد تا الان، یعنی دو سال و نیم هست که تنخواه‌دار ما هستند و هفته‌ای سه روز داوطلبانه با حضورشان به جز کارهای مالی، مهماندار هم هستند یعنی کارهای جاری خانه را انجام می‌دهند.

حضور آسیه خانم یکی از بهترین اتفاقهای خانه عماد بوده. هم به لحاظ دقت فوق‌العاده‌ای که در مورد مسائل مالی دارند و هم به خاطر روحیه شخصی خودشان که توجه به نکات مهمی از جمله حفظ محیط زیست و مدل مصرف دارند.

یک چیز جالب دیگه هم اینکه، تمام این دو سال و نیم آسیه خانم در روزهای مشخص راس ساعت می‌آیند و بعد از اتمام کار، خانه عماد را ترک می‌کنند و هیچ وقت حاضر نیستند ساعتی در خانه بیکار بمانند و وقت بگذرانند. الگوی نظم و اخلاق برای همه ما ایشون هستند.

مریم

از ابتدای شروع به کار خانه عماد، گروه بزرگی از داوطلبان مهربان ما که الان تعدادشان از صد و بیست هم گذشته، ناهار مادران و کودکانی که محدودیت غذایی ندارند را می‌پزند و به خانه عماد می آورند.

مسئول هماهنگی این داوطلبان در این دو سال مریم بوده  است که با وجود دو تا بچه‌ کوچک و تمام مشغله‌های دیگری که دارد مدیریت این کار را به بهترین نحو انجام داده است.

روحیه‌ی مسئولیت‌پذیری و رابطه‌ بسیار خوب مریم با داوطلبان باعث شده که با هماهنگی بسیار بالایی غذای بچه‌ها و مادران خانه‌ عماد فراهم شود و ما هر روز غذای خوشمزه‌ خانگی را در اختیار مامان‌ها بگذاریم.

همه می‌دانیم که چقدر یک غذای گرم خانگی به آدم می‌چسبد و بخش بزرگی از این گرما را مدیون مریم هستیم.

شیما

در خانه‌ عماد ممکن هست پزشک باشید و معاینه نکنید، به جای آن مثل شیما بیایید و با بچه‌ها کاردستی درست کنید.

بچه‌ها عاشق کاردستی هستند و از آن بیشتر، به کسانی که بهشان کاردستی یاد می‌دهند دل می‌بندند.

شیما یکی از همان افرادی است که با لبخند عمیق و ذهن خلاقّش، کلی وقت می‌گذاشت تا کارهای هنری جدید را به بچه‌ها یاد دهد و کنارش هم حواسش بود که بچه‌ها اعتماد به نفسشان بالا برود و کار تیمی هم یاد بگیرند.

خانم باقری

خانم باقری سال‌هاست که فعالیت خیریه انجام می­‌دهند و از وقتی با خانه عماد آشنا شدند، وقت زیادی را با مهمانان می‌گذرانند و یکی از فعال‌ترین داوطلبین هستند.

چون بچه­‌ها بعد از پیوند باید رژیم غذایی خاصی داشته باشند و دچار کم‌اشتهایی می‌شوند، با خلاقیت خانم باقری لیست غذایی متنوع و مفیدی برای بچه‌ها طراحی شد که علاوه بر دقت در رژیم غذایی مخصوص بچه‌ها، براشون جذاب هم باشد.

این خلاقیت خانم باقری در طراحی غذاها انقدر اثر مثبتی در تغذیه و اشتهای بچه‌ها داشت که به این فکر افتادیم کتاب راهنمای تغذیه بعد از پیوند درست کنیم و بعد از به تایید رسوندن پزشکان اون رو چاپ کنیم.

از زمان شیوع کرونا هم عمده کار آماده‌سازی و بسته‌بندی مواد غذایی که هر دو هفته یکبار انجام می‌شود و کار بسیار سنگینی می‌باشد با خانم باقری است.

ما اهالی خانه عماد خیلی خوشحالیم که داوطلبی مثل خانم باقری کنارمان است.

هانیه و شیما

شیما و هانیه، از مهماندارهای قدیمی خانه‌ عماد هستند و نزدیک‌ به دو سال هست که منظم با حضورشان، علاوه بر رسیدگی به نیازهای روزمره مهمانها، در برنامه‌ریزی و اجرای کلاس‌های فرهنگی، هنری و تفریحی نقش خیلی مهمی داشتند و با نیرو و انرژی که دارن، حال و هوای خانه عماد رو شاد می‌کنند.

در همین دوران هم بود که شیما و هانیه با اختلاف کمی بعد از هم ازدواج کردند و یک عروسی خودمانی هم در خانه عماد به خاطر شادی بچه‌ها برگزار کردند.

شیما و هانیه عزیز، خانواده عماد با حضور شما دلش گرم هست و حضور پر شورتان همیشه باعث خوشحالی و هیجان کودکان بوده است.

فریبا

فریبا‌ از قدیمی‌ترین اعضای خانواده عماد هست و خودش یک قهرمان مبارزه با بیماری است. مثل همه‌ خانمهای تبریزی‌، از هر انگشتش هزار تا هنر می‌ریزد؛ علاوه بر مسئولیت مهمانداری، آشپزیش عالیه و خورشت هویجش خیلی معروف هست. همیشه یه کیف پر از وسایل آرایشگری هم همراهش هست. بعد از ظهر جمعه مهمانهای خانه و حتی داوطلبان دیگر کلی خوشگل‌تر از صبح می‌شوند.

فریبا نمونه‌‌ داوطلبی هست که توی هر مجموعه‌ای باشد، همه خیالشان راحت هست. بعلاوه اینکه خیلی از داوطلبان و خیّرین جدید از طریق او با خانه عماد آشنا شدند.

فریبا و روی خوشش هیچ‌وقت اجازه نمی‌دهد جمعه‌های خانه عماد دلگیر باشد و همه‌ خانواده خیلی دوسش دارند.

کیانا

اولین روزی که خانه عماد به صورت رسمی در کانال تلگرام و اینستاگرام معرفی شد، کیانا به ما پیام داد که من خیلی تحت تاثیر داستان عماد قرار گرفتم و چون نمی‌دانم چه کاری از دستم می آید فقط رفتم امام زاده صالح و دعا کردم برای موفقیت خانه عماد. این اولین آشنایی ما با کیانا بود ولی به همین‌جا ختم نشد.

ما می‌دانستیم که برای پیشبرد اهداف خانه عماد که یکی از آنها ارایه خدمات با کیفیت بود، باید سیستم داشته باشیم و همه کارمان اصولی پیش برود. با وجود انبوه کارهای اجرایی واقعا این کار سخت بود. ولی خدا رو شکر خیلی زود، یعنی قبل از ورود اولین کودک به خانه عماد، یک تیم سیستمی تشکیل شد که فرآیندهای کاری، دستورالعمل‌ها، قوانین و فرم‌ها را تهیه کند.

کیانا یکی از افراد همون تیم سیستمی بود که در تمام این سال‌ها همراه ما بوده و با تخصصش کمک‌های بزرگی به خانه عماد کرده است.

قطعا بدون وجود این تیم، خانه عماد نمی‌توانست بزرگ شود و با وجود گسترش خدمات، هم زمان کیفیت را هم حفظ کند.

تمام گزارشات عملکردی هم که می‌بینید حاصل تلاش عزیزان در تیم سیستمی است.

 

ستاره

وقتی سه فروردین سال ۹۷ اولین مهمان برایمان آمد و خیلی سریع شد ۴ تا مهمان، خیلی استرس داشتیم که کارها عالی پیش بروند و مهمانهایمان راضی باشند تا اینکه ستاره از آسمون افتاد در خانه عماد.

دو ماه از صبح تا شب وقت گذاشت و همه کارها را با هم انجام می‌داد. از کارهای سیستمی گرفته به خاطر رشته اش که مهندسی صنایع بود، تا عکاسی و فیلم‌برداری و مدیریت کارهای جاری خانه عماد؛ تا زمانی که کم‌کم داوطلب‌های زیادی جذب شدند و کارها سر و سامان گرفت.

به قدری حضور ستاره آن روزها برای ما و مهمان‌ها دلگرم کننده بود که قابل وصف نیست. برای تک تک بچه‌ها وقت می‌گذاشت و حال خودشون و ماماناشون را خوب می‌کرد.

از اون موقع تا حالا، با اینکه ستاره تمام وقت کار می‌کنه ولی در زمان‌های آزادش باز هم کلی همراهمون هست.

دمت گرم واقعا ستاره که مثل ستاره در خانه عماد درخشیدی.

خانم ملکی

وقتی که حدود سه سال پیش دنبال کارهای ثبت خانه عماد بودیم و در اداره‌‌ها سرگردان، خانم ملکی عزیز بدون هیچ چشم‌داشتی و شناختی با سخاوت تمام نه تنها کارهایمان را جلو می‌بردن بلکه شماره شخصیشون را به ما دادن که هر جا سوال داشتیم ازشون بپرسیم.

واقعا با کمک‌های بی‌دریغ خانم ملکی بود که در تمام این سه سال، کارهای ثبتی خانه عماد و تمدیدش و یک عالمه کارهای اداری دیگر برایمان آسان شد.

چه خوبه که با وجود کار سنگین اداری و پاسخگویی به صدها مراجعه کننده در طول روز، اینقدر یک نفر با اخلاق خوش، خیلی بیش از وظیفه اش، خیرش به هم‌نوعانش برسه.

افسانه

یک روزایی خانه عماد یک عالمه کارهای غیر قابل پیش‌بینی دارد.
یکی گوشت آورده باید بسته‌بندی و فریز شه، یک مهمان جدید از بیمارستان ترخیص شده و باید اسکان داده بشن و وسایل مورد نیازشان آماده بشه. دو‌ تا مهمان هم دارند می‌روند و باید اتاقهایشان تحویل گرفته بشه. پتوها و ملحفه‌ها باید شسته بشه و غذاهایی که آماده شده باید بین ساختمان‌ها پخش بشه و یک عالمه کار دیگه…

افسانه خانم یکی از داوطلبان مهمانداریه که به این کارهای روزمره رسیدگی می‌کند و چنان با آرامش و بی‌صدا در این سه سال کارها رو انجام داده که مایه دلگرمی بقیه بوده و کارهای سخت و زیاد، آسان و سبک شده.

خانه عماد با بودن داوطلبانش به خانه امنی برای مهمان‌های عزیزمون تبدیل شده. دمتون گرم و سایتون مستدام

هما و فرهاد

در خانه عماد کارهای متنوعیه که توسط داوطلبان عزیزمان انجام می‌شه. بعضی از این کارها بیشتر کیف داره چون برای انجامش مستقیم با مهمانها در ارتباط هست ولی بعضی کارها سخته مثل اینکه خونه‌های مستقل رسیدگی و آماده بشه یا بسته‌های مواد غذایی و بهداشتی به تمام خانه‌ها که در سطح شهر پخش هستند فرستاده بشه.

هما خانم و آقا فرهاد همیشه پای ثابت این کارهای سخت و پر زحمت خانه عماد هستند و با جون و دل انجامش می‌دهند.

یه مدت هم آقا فرهاد فیزیوتراپی یکی از بچه‌ها که تمام بدنش خشک شده بود رو با دلسوزی تمام انجام می‌داد.

با وجود شماها در کنار خانه عماد، ما خیلی خیلی خوشحالیم.

شهریار

شهریار از دوستان عزیزی هست که چون ایران نبوده، تا حالا خانه عماد را از نزدیک ندیده ولی با مهارتی که در مدیریت سیستم‌های الکترونیکی دارد ما را در این زمینه کمک می‌کند.

ما سیستم‌های الکترونیکی زیادی داریم که برای بخش‌های مختلف استفاده می‌شه. بخش مربوط به اطلاعات پذیرش و ترخیص مهمانان که گزارش عملکردمان نتیجه آن هست.
بخش دارو درمان و ثبت تمامی داده‌های آن قسمت و بخش مالی و دادن رسیدهای الکترونیک. پشت همه این سیستم‌ها داوطلبایی هستند که از راه دور مسئول ایجاد و به روزرسانی این سیستم‌ها هستند.

شهریار ممنون که با انگیزه و بدون اینکه لذت لمس از نزدیک خانه عماد و معاشرت با مهمانان و سایر داوطلبان را داشته باشی اینقدر با انگیزه در کنار ما هستی. 

خانواده آزادی

خانواده آزادی به طور مستقیم با کودکان خانه عماد در تماس نیستند ولی دلگرمی این خانه و خانواده هستند و با وجود داشتن سه بچّه هر طور شده کارهای زندگی خودشان رو هماهنگ می‌کنند تا هرکاری از دستشان برمی‌آید برای خانه عماد انجام ‌بدهند.

آقاي آزادي مهندس برق هستند و در كارهاي ساختماني تخصص دارند و دائم مراقب هستند تا همه‌ چیز در ساختمان «خانه عماد» سالم باشد. بعلاوه یک وانت سفید دارند که با آن بیش از یک ماه شبانه‌روز برای اسباب‌کشی‌ در اختیار خانه عماد بودند و عینِ سوپرمن در جابجایی وسایل کمک می‌کردند. اینکه می‌گوییم سوپرمن، واقعیه! فقط کافیه شماره‌شان را بگیریم تا ظاهر شوند. الان هم که برای تامین داروی بچه‌ها و تجهیز آپارتمان‌های واگذاری شده زحمت می‌کشند.

خانواده آزادی عزیز، سپاسگزاریم که از وقت و حرفه‌ و هنر خود در خانه‌ عماد می‌بخشید.

مرحوم کیایی

در زندگی گاهی افرادی سر راهمان قرار می‌گیرند که در دنیا هیچی برای خودشان جز رشد معنوی نمی‌خواهند و دغدغه روزانه آنها خدمت به خلق است. به نیازمندها طوری دلسوزانه کمک می‌کنند که اون فرد حس می‌کند از حمایت نزدیک‌ترین دوستش برخوردار شده و اینقدر وقتشان برکت پیدا می‌کند برای خیلی‌ها «نزدیک‌ترین دوست» می‌شوند.

آقای کیایی عزیز یکی از همان افراد بودند. وقتی اولین بار با خانه عماد آشنا شدند، مثل پدری مهربان و مشاوری دلسوز همراه ما شدند و تا روزهای آخر عمر پربرکتشان کنار ما بودند. از اون آدم‌هایی بودند که بدون اینکه درخواست کنیم کمکمان می‌کردند. همیشه به ما تاکید می‌کردند مراقب باشیم در این راه اخلاص داشته باشیم و به خاطر خستگی، دل کسانی که به ما نیاز دارند را نشکنیم و حتی در ذهنمان قضاوتی نکنیم، وگرنه که کارمان هیچ ارزشی نخواهد داشت.

به یادشان تلاش می‌کنیم در خانه عماد بهتر عمل کنیم و آدم‌های بهتری باشیم.

دکتر رافت

دکتر رافت یکی از حامیان خانه عماد بودند که متاسفانه دیگر بین ما نیستند. این نوشته را فریبا یکی از داوطلبان خانه عماد که سال‌ها تحت نظر دکتر رافت مداوا شده نوشته:

«میخوام همه دنیا بدونن کی بود کسی که جان انسان‌ها براش ارزشمند بود، کسی که آبروی بیمارانش براش مهم بود، کسی که می‌تونست بالاترین درآمد رو در امریکا داشته باشه ولی کشورش براش اولویت داشت، مردم سرزمینش براش جایگاه داشت.
پشت چهره جدیش، قلبی سرشار از عشق و محبت داشت که به تک تک بیمارانش عشق هدیه می‌داد و دلشون رو غرق نور و امید می‌کرد و پاسخگوی تمام بیمارانش بود.

یادمه وقتی ماجرای خانه عماد رو شنید کلی براش جالب بود و یکی از مشوقین و حامیان شد. همسرشونم در این راه پیشتاز بودن و با یه عشقی هدایا را بسته‌بندی میکردن و می‌فرستادن که آدم واقعا حس میکرد مادربزرگ و پدربزرگ خانه عماد هستن. کلی قاقالی لی منتظر بچه ها و مادرای خانه عماد بود.

مهرورزی و استمرار در کمک کردن از شاخصه‌های دکتر بود و جالب اینکه هیچ وقت اجازه نمی‌دادن ازشون تشکر کنم، از محبتشون و حتی بیان بشه که ایشان حامی هستن. جای همچین فرشته‌ای در زمین خالیست که جان ده‌ها هزار نفر رو نجات داده و چراغ امید هزاران خانواده را روشن نگه داشته.

یادم میاد چون همیشه بدون همراه می‌رفتم برای شیمی درمانی اسم من رو گذاشته بود، دختر شجاع و یکجا هم ویتامین خطابم کرد. می‌گفت هرکی روحیه نداره زنگ بزنه ویتامین حالش رو خوب کنه. چقدر خاطره، چقدر عشق، یادآوریش برام لبخند و بغض رو با هم داره. میدونم که در عالم دیگه، بهترین جا هست ولی چه کنم با دلتنگیش.

روانش شاد، یادش تا ابد ماندگار 🌹»